روزی خواهد رســــــــید
که دیگـــــــــر . . .
نه صدایم را بشنــــــــوی
نه نگــــــــاهم را ببینی . . .
نه وجودم را حس کنـــــــــی ...
و میشویی با اشکت
سنگ قبر خاک گرفته ی مرا . . .
و آن لحظه است . . .
که معنی تمام حرف های گفته و نگفته ام را میفهمی
ولی ... من ... دیگر ... نیستم